• دوشنبه 3 دی 03

 قاسم نعمتی

متن شعر ایام فاطمیه -(چادر تو حبل المتین  فاطمه فاطمه)

144

چادر تو حبل المتین  فاطمه فاطمه
رکن امیرالمومنین فاطمه فاطمه
روز قیامت ، ناقه سواری 
بر چشم عالم ، پا می گذاری 
زهرا یا زهرا 

ای مادر هر سینه زن فاطمه  فاطمه
ام الحسین ام الحسن فاطمه فاطمه
در مهربانی ، تو بی نظیری
دستان مارا ، محشر بگیری 
زهرا یا زهرا

در وسط آتش و دود فاطمه فاطمه
صورت تو گشته کبود فاطمه فاطمه
زیر لگدها ، نقش زمینی
ناله کشیدی ، فضه خذینی 
مظلومه زهرا 

تاکه در خانه شکست فاطمه فاطمه
محسن تو رفت ز دست فاطمه فاطمه
در جای تنگی ، شدی گرفتار
گفتی به گریه ، لعنت به مسمار
مظلومه زهرا

گرچه میان بستری فاطمه
پشت و پناه حیدری فاطمه فاطمه
گشته دعایت ، با گریه هرشب
عجل وفاتی،یاربی یاری
زهرا یا زهرا

ای همه آرامش من فاطمه فاطمه
رد نکنی خواهش من فاطمه فاطمه
خیلی برایم زهرا عزیزی
می میرم از جایت بر نخیزی
زهرا یا زهرا

بوسه زدی روی حسین فاطمه فاطمه
شانه زدی موی حسین فاطمه فاطمه
دلواپسی تو ، بهر لبانش
پنجه نیفتد ، در گیسوانش
زهرا یا زهرا

باشد قرار ما دوتا فاطمه فاطمه
شب‌های جمعه کربلا فاطمه فاطمه
پیراهنش را ، بر سر گزاری
آبهای خود بر ، حنجر گزاری
جانم حسین جان 

ناله زنی ای بی کفن یا بنی حسین
عریان شدی در پیش من یا بنی حسین
جمعت کنم از ، خاک بیابان
بر خورده بر من ، شدی تو عریان
جانم حسین جان

ناله رسد ز کوچه ها مادرم مادرم
ذکر امام مجتبی مادرم مادرم

کوچه عذاب  ، ما غیرتی هاست
چون قتلگاهِ، اولادِ زهراست
آه و واویلا

مسیر خانه بسته شد آه و‌اویلتا
حرمت ما شکسته شد آه و واویلتا

چشمان مادر، شد تیره و تار
یکی زسیلی ، یکی زدیوار
آه و واویلا


دیدی توباچشمان خود ای حسن جان حسن 
وقتی قباله پاره شد ای حسن جان حسن
تا خانه مادر ، را می کشاندی
آهسته چادر ، را می تکاندی

ای مهربان تر از همه مادر ای مادر
أمُّ الاَحبا فاطمه مادر ای مادر
خدمت گذارت ، روح الامین است
چون خانهٔ تو ، عرشِ زمین است
زهرا یا زهرا

با آنکه هستی بی حرم مادر ای مادر
بر ما سوا داری کرم مادر ای مادر
از دامن تو ، حسن کریم است
ارباب عالم ، صاحب حریم است 
زهرا یا زهرا

دارد ورم بازوی تو مادر ای مادر
خونین شده پهلوی تو مادر ای مادر
اوضاع خانه ، شد نا مرتب 
شانه نخورده ، گیسوی زینب

بازی نکن با جان من فاطمه جانم
حرف  جدایی را مزن فاطمه جانم
شرمنده ام از ، رویت عزیزم
ماندم چه خاکی، بر سربریزم
زهرا یا زهرا
آتش به دلها می زنی فاطمه جانم 
داری کفن تا می زنی  فاطمه جانم
آهسته بارِ ، سفر ببندی
باید به تابوتِ خود بخندی!!!
زهرا یا زهرا
دستان لرزانم ببین فاطمه جانم
با زانو افتادم زمین فاطمه جانم
جان دادنت را ، باید ببینم
روی تن تو ، لحد بچینم

ای قمر هاشمیان ابوفاضل مدد 
عموی صاحب الزمان ابوفاضل مدد
صحن و سرایت ، قبلهٔ حاجات
باب الحوائج ، عموی سادات 
جانم اباالفضل

  • سه شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 10:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران